چرا مورخین اهل سنت ماجرای «تهدید به احراق» را در کتب خود نقل کرده اند؟ در حالی که آنان از ثبت بسیاری حوادث دیگر در این رابطه، اجتناب ورزیده اند؟!
 
ابتدا باید توجه داشت که انگیزه تاریخ نگاران متعصب اهل سنت از ثبت «تهدید عمر»، اثبات مظلومیت حضرت علی (علیه السلام) و ایراد خدشه به خلافت ابوبکر نبوده است؛ بلکه برعکس، ایشان در فضای اعتقاد غلط خود به حقانیت خلافت ابوبکر و با انگیزه: مذمت حضرت علی علیه السلام ومحکوم نمودن ایشان به تخلف از انجام بیعت با خلیفة رسول خدا، «توسط خواننده»، به ثبت «تهدید عمربن خطاب » در کتاب هایشان، اقدام نموده اند.
 
به عبارت دیگر، «ثبت، تحریف و یا حذف هر سند تاریخی مرتبط با حوادث فاطمیه» در این قبیل کتاب ها، در راستای صیانت از « انگیزه: شکل گیری مذمت حضرت علی (علیه السلام) در ذهن خواننده» صورت می پذیرد و تابع حفظ و نگهداری آن در ذهن مخاطب کتاب، می باشد.
 
بر مبنای چنین انگیزه ای، در میان مجموعه حوادت فاطمه (علیها السلام) (مصائب حضرت زهرا علیها السلام) ، برخی حوادث باید به طور کامل حذف و سانسور شوند؛ همانند: وقوع احراق، زیرا: این احتمال که خواننده ستی مذهب، هنگام مواجهه با سندی حاکی از «سوزاندنی درب خانه حضرت فاطمه (علیها السلام)» «زیرا اهل سنت روایت کرده اند: ابوبکر، خود از زبان رسول خدا یا شنیده بود که: «خانه حضرت فاطمه (علیها السلام)» از خانه پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم)ان، برتر (افضل) می باشد.( تفسیر الدر المنثور تألیف: جلال الدین سیوطی، متوفای ۹۱۱ھ)، ج ۵، ص ۵۰، ذیل آیه ۳۶ از سوره نور) ابوبکر و هواداران او را به «ارتکاب یک جنایت ضد بشری هولناک» متهم سازد (نقض انگیزۀ مذکور)؛ احتمالی کاملا جدی و قابل توجه است. زیرا، حتى خودابوبکر هم آتش افروزی جهت سوزاندین مخالفینش را عملی قبیح، غیر انسانی و نابخشودنی می دانسته و در پایان عصر خلافتش، از سوزاندن فردی به نام «فجائیة»(1)، ابراز ندامت کرده است؛ چنانچه از قول او نوشته اند:«دوست می داشتم روزی که بر فجائة شلمی (إیاس بن عبدالله، از قبیله بنی سلیم) دست یافتم، او را میکشتم و با این که آزادش می کردم و هرگز او را زنده به آتش نمیکشیدم.»(2)
 
در میان مجموعه حوادث فاطمیه، حوادثی هم وجود دارند که نیازمند به نوع خاصی از تحریف می باشند و اگر این حوادث، به صورت «ناقص» (تعدیل شده) نقل گردند، نه تنها در تعارض با انگیزه فوق الذکر قرار نمی گیرند، بلکه، تأمین کننده آن نیز محسوب می شوند؛ همانند: حوادث احراق بیت حضرت فاطمه (علیها السلام) که به صورت ناقص (تهدید به احراق) نقل گردیده اند.
 
به عبارت دیگر، انگیزه مذکور، مورخین ستی را بر آن داشته است تا برخی حوادث فاطمیه را به طور کامل از صفحه کتابهایشان محو نسازند؛ بلکه آنها را تحریف کرده و به صورت «ناقص» نقل نمایند.
 
البته در این میان، حوادثی هم یافت می شوند که نیازی به حذف و حتى تحریف، ندارند؛ همانند: استنصارهای شبانه. زیرا این قبیل حوادث - به زعم مورخین ستی - ، از مخالفت حضرت علی (علیه السلام) با نظام خلافت حکایت دارند و در عین حال، در متن آنها، از واکنش های تند نظام حاکم هم خبری به میان نیامده است.
 
این نحوه از کتمان حقایق در قرون نخستین، الگوی نسل های بعدی نیز قرار گرفت و برخی مورخین، به پیروی آگاهانه یا مقلدانه از عملکرد پیشینیان، از ثبت اسناد «وقوع احراق» پرهیز کردند؛ به گونه ای که هیچکدام از نقل های آتش افروزی، در چاپ های فعلی از منابع اهل سنت، یافت نمی شود.
 
پی‌نوشت‌ها:
1-  علامه سید مرتضی عسکری: معالم المدرستین، ج ۲، ص ۷۸
2- تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۵۴
 
منبع: راهنمای یاوران فاطمیه (مجموعه پرسش و پاسخ های پژوهشی)، به اهتمام: علی لباف، چاپ سوم، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، 1390ش، صص 115-113